منی که لبریز التماسمدگر سر از پا نمیشناسمشدم همان آهوی رمیدهنَفس نَفس کو به کو دویدهرضا خودش دست این گداراگرفته و تا حرم کشیدهکسی که مهر رضا نداردیقین که اصلاً خدا نداردکسی که باب الجواد دیدهنظر به سعی و صفا نداردنخست در آن حرم بخوانمدعای تعجیلِ در فرج راچرا که آل سعود ملعونبه دوش بُردند بارِ کج رااگر چه بر روی اهل ایراندوباره بستندُ راه حج رابه عالمی ما نمیفروشیمزیارت ثامن الحجج راچرا که قبله برای ایرانفقط بُوَد جانبِ خراسانرضاست شرط و شروط ایمانرضاست تفسیر اصلِ قرآنطواف سینه زنان باشدقدم زدن رو به روی ایوانشبیه آن خاک مرده ای کهبه خانه کیمیا رسیدهدوباره دستم به دست های ضریح مشکل گشا رسیدهغریب ، نه آشنا رسیدهگدا به نان و نوا رسیدهولی در این لحظه زیارت به من از این سفرۀ کرامتبراتِ کرب و بلا رسیدهسلام آقای مهربانمسلام ای راحتِ روانمسلام ای جان ، سلام جانانبیا ببین لب رسیده جانماجازه دارم کمی برایتبه یاد کرب و بلا بخوانمتویی که یا بن الشبیب گفتیاز آن امیر غریب گفتیتو که ز خَدِّ التَّریب گفتیتو که زِ الشَیْبُ الْخَضیب گفتیمریضی لا علاج دارمبه کربلا احتیاج دارم