دل تنگ شد از هجرت ای یار کجایی توگفتی به برت آیم ترسم که نیایی تودل خستۀ مژگانت ساغرکش پیمانت دست منو دامانت محراب دعایی توباورنکنم ای یار از زلف کجت آزاردر حق تو میگفتند از شهر وفایی توچشم تو و ابروییت خال رخ دلجویت دل صید دوگیسویت زیبای خدایی توافسونگر دورانی غارت گر ایمانی دیوانه کنی ما را بس هوش ربایی تودر دفتر طنّازی عنوان و سر آغازی عاشق کش ممتازی در حسن جدایی تودل بستۀ گیسویت خال رخ دلجویت چشم تو و ابرویت زیبای خدایی تویا بن زهرا یا بن زهرا یا بن زهرا یا بن زهرایا بن زهرا یا بن زهرا یا بن زهرا یا بن زهرا
هرجا که سفر کردم دیدم که در آنجاییچون نیک نظر کردم دیدم همه جایی توچشم تو شرابم داد زلف تو خرابم کرددرمُلک پری رویان بی مثل و مثالی توهم لالۀ کُهساری هم بلبل گلزاریپروانۀ هرجمعی شمع دل مایی توآن یار اگر با ما ننشست عجب نبودچون پادشاه حُسن است عاشق تو گدایی تویا بن زهرا یا بن زهرا یا بن زهرا یا بن زهرایا بن زهرا یا بن زهرا یا بن زهرا یا بن زهرا