بنال ای دل ، که ماه مِحنت و غم آمدبزن بر سینه و بر سر ، محرم آمدبه بَر کُن جامۀ اندوه و غم ، زاری کنفغان کن ، مو پریشان کن عزاداری کنبیا در خیمۀ ماتم مگر در خوابیصدای العطش می آید از بی آبیمحرم آمد محرم آمد محرم آمد محرم آمدمحرم آمد محرم آمد محرم آمد محرم آمد
حسین آمد به دشت کربلا واویلااباالفضل و بیابانِ بلا واویلاچه میدانی ز سوزِ آفِتاب و صحرابیابانِ بلا و قحطِ آب و گرمامحرم آمد محرم آمد محرم آمد محرم آمدمحرم آمد محرم آمد محرم آمد محرم آمد
علی اکبر میانِ خاک و خون واویلاشده رخسارِ قاسم لالهگون واویلامَهِ ام البنین از صدر زین افتادهدو دست از تن جدا روی زمین افتادهاباالفضلِ علی اَدرِک اَخا بر لب داشتحسین در قتلگه غم از غم زینب داشتحسین بن علی بی یار و بی یاور شدسر از پیکر جدا ، پیکر جدا از سر شدبنال ای دل ، که ماه محنت و غم آمدبزن بر سینه و بر سر ، محرم آمدعلی اکبر میانِ خاک و خون واویلاشده رخسارِ قاسم لالهگون واویلامَهِ ام البنین از صدر زین افتادهدو دست از تن جدا روی زمین افتادهمحرم آمد محرم آمد محرم آمد محرم آمدمحرم آمد محرم آمد محرم آمد محرم آمد