ترک دنیا کن بیا با ما به میخانهتا خبر دارت کنم از راز پیمانهیادت آرم کوچۀ میخانۀ ساقیعهد و پیمان تو با پیمانۀ ساقیتو چه میدانی که دل میخانه ای دارد دلبری دارد ، می و پیمانه ای داردصبح و شب در سر هوای دلبری دارد شوق گیسوی کج افسونگری داردیک نظر کن تا ببینی در کجا بودی در ازل دیوانۀ حُسن خدا بودیمه رخی دارم که مستم از نگاه اوسر خوشم از ساغر چشم سیاه اوتا که در دل شوق آن زیبا قمر داردبر فریبای دو عالم کی نظر داردزیبا اباالفضلِ ، رعنا اباالفضلِزیبا اباالفضلِ ، رعنا اباالفضلِمن اباالفضلم رخ ماه خداوندم مادر هستی ندارد مثل و مانندمدلبر زیبا رخ ام البنینم من حاصل عمر امیرالمؤمنینم منزیبا اباالفضلِ ، رعنا اباالفضلِزیبا اباالفضلِ ، رعنا اباالفضلِ
نوح و ابراهیم و موسی دل به من بستندیوسف و یعقوب و خضر از ساغرم مستندهر که خاطر خواه گیسوی سیاهم شد تا ابد همسایۀ باغ نگاهم شدهر که لبخندم نمی خواهد چه میخواهد زلف دلبندم نمی خواهد چه میخواهدهر که دل بندد به زلفم دلبرش باشم وقت جان دادن به بالای سرش باشمزیبا اباالفضلِ ، رعنا اباالفضلِزیبا اباالفضلِ ، رعنا اباالفضلِ
تا نفس دارم غلام نام عباسم کفتر بی آشیان بام عباسممن سگِ مست سر کوی اباالفضلم خار خودروی لب جوی اباالفضلمترک دنیا کن بیا با ما به میخانه تا خبر دارت کنم از راز پیمانهتا که در دل شوق آن زیبا قمر دارم بر فریبای دو عالم کی نظر دارمزیبا اباالفضلِ ، رعنا اباالفضلِزیبا اباالفضلِ ، رعنا اباالفضلِ