بنا نبوده که این خاک بی بنا باشد بنا نبوده حسین از حسن جدا باشدمیان صحنِ حسینِ علی چه غوغایست ولی کنار حسن گریه بی صدا باشدمزار خاکی او خلوت است چون رازیست که زائر حرمش صحن کربلا باشدزره نبود به اندارۀ تن قاسم حسین گفت که بگذار با عبا باشدعمو دوید به میدان جنگ تا نکند خدا نکرده گُلش زیر دست و پا باشدگذشت ساعتی و دست کوچکی افتادپسر شبیه عمویش چه باوفا باشدحسین