ما را ز هجر رویت خانه خراب کردی دل را اسیر زلف پرپیچ و تاب کردیدانستی ای صنوبر شوق تو دارد این دل تا من تو را نبینم رخ در نقاب کردیبر جان ناتوانم باشد که رحم آریچون از فراق رویت ما را عذاب کردیعجل علی ظهورک عجل علی ظهورک عجل علی ظهورک بحق زهرا عجل علی ظهورک عجل علی ظهورک عجل علی ظهورک بحق زهرا
جان و دل و سر تن بهر تو بود با من در کشتن من ای گل قدری شتاب کردیسوزاندی از غم خود جان بلا کشم راآخر دل حزین را از غصه آب کردینه بر در سرایت ما را جواب دادینه از در سرایت ما را جواب کردیعجل علی ظهورک عجل علی ظهورک عجل علی ظهورک بحق زهرا عجل علی ظهورک عجل علی ظهورک عجل علی ظهورک بحق زهرا
من هر چه در بَرَم بود کردم نثار عشقت هر بی حساب کردم از من حساب کردیاز گوشۀ نگاهت هوش از سرم ربودی با قِصۀ دو چشمت ما را به خواب کردیعجل علی ظهورک عجل علی ظهورک عجل علی ظهورک بحق زینبعجل علی ظهورک عجل علی ظهورک عجل علی ظهورک بحق زینب