یاد ایامی که عباس دلاور داشتمبر سر خود سایۀ مهر برادر داشتمدر کنار لطف عباس و حسینم غم نبود یک دل آرامی و عشق دو دلبر داشتمسایۀ مهر پدر آرام جان خسته بود مادر غمخوار چون زهرای اطهر داشتمیاد ایامی یا زینب ، یاد ایامی یازینب
از تماشای قد و بالای قاسم شادمانمن کمان ابروی زیبایی چو اکبر داشتماکبر و عباس و قاسم در کنار یکدگر لاله زاری از گل و سرو و صنوبر داشتمیاد ایامی یا زینب ، یاد ایامی یازینب
صبح و شب اصغر در آغوش پدر در خنده بود کی خبر از غنچه زیبای پرپر داشتمشانه بر زلف رقیه میزدم از روی مهرکی ز یادم میرود ماهی که در بر داشتملاله رویان بنی هاشم همه در زیر خاکخفته اند آن آرزوهایی که در سر داشتممن اسیر عشق عباس و حسینم روز و شبکی خبر از کاروان و خون و معجر داشتمیاد ایامی یا زینب ، یاد ایامی یازینب