وبسایت فرهنگی نینوا
مناظره بین شیعه و سنی و ثابت کردن افضل بودن حضرت امیر علیه السلام بر ابابکر ملعون
(الاحتجاج ج 2 ص 308 / حدیقة الشیعه ج1 ص 300 / انساب النواصب ص 198 و 199 و 200)
در کتاب فصول الحق مذکور است : روزی در کوفه جمع کثیر از شیعه و سنی مجمعی ساخته بودند و ابو جعفر محمد مومن الطاق که از علمای شیعه است ابن ابی خدره لعین که از دانشمندان اهل سنت عمری است در آن مجلس حاضر بود ابن ابی خدره گفت : ابی بکر به چهار خصلت از علی افضل است و شیعه را دفع آن ممکن نیست.اول : با حضرت پیغمبر در یکجا مدفون است .دوم : ثانی اثنین است در غار.سوم : نماز با مردم او کرد در وقت وفات رسول صلی الله و علیه و اله.چهارم : صدیق امت است.پس ابوجعفر محمد مومن اطلاق گفت : من بر تو ثابت می سازم که علی افضل است از او و از جمیع اصحاب و این چهار صفت که ذکر کردی از عیوب صاحب تو ابی بکر لعین است. و اطاعت علی را بر تو لازم می آورم به قرآن و نص رسول و به دلایل عقلی و این جماعت ممیز و ناظر بحث میان ما باشند.مومن الطاق گفت : ای ابی خدره پیغمبر صلی الله و علیه و اله را در خانه خود دفن کردندوخدای تعالی خلایق را منع نموده از دخول خانه آن حضرت مگر با اذن آن حضرت و به اعتقاد ناقص شما که آن را میراث دانید یا صدقه با آنکه خود می گوییدپیغمبر را میراث نمی باشد اگر میراث باشد به عایشه و حفصه لعنة الله علیهم نیم زرع نرسیدی و اگر صدقه گیری کافه مردم در آن شریک بودندی نه باقی ورثه رخصت دادند و نه جمیع مردم پس دخول خانه حضرت رسول در حیات و ممات بی اذن او معصیت است و معلوم همه شما است که حضرت رسول امر به بستن ابواب همه نمود از مسجد به امر خدای تعالی به غیر از در خانه علی علیه السلام که مفتوح بود که هرچه در آن مسجد بر حضرت رسول صلی الله و علیه و اله حلال بود پس حضار گفتند که چنین بود پس مومن الطاق گفت : ای ابو خدره ربع دین تو رفت و این منقبت صاحب تو نیست بلکه مثالب و معایب او است.و آنکه گفتی : ثانی اثنین اذ هما فی الغار (توبه آیه 40) در اکثر کتب شما ثبت است : در آن شب حضرت امیرالمومنین علیه السلام در فراش حضرت خاتم النبیین صلی الله و علیه و اله خوابید و حضرت رسول صلی الله و علیه و اله ابابکر لعین را همراه خود به غار برد از برای آنکه مبادا کفار را از آن خبر دهد پس حضار مجلس گفتند : چنین بود پس مومن الطاق گفت : ای ابو خدره نصف دین تو رفت.و آنکه گفتی که ابوبکر صدیق امت است آیا ابی بکر لعین نمی گفت اقاله بیعت من نمایید که نیستم من بهتر از شما ؟؟ اگر صدیق امت می بود اول دعوی خلافت نمی کرد و آخر نمی گفت نیستم من بهتر از شما و نفی خیریت از خود نمی کرد و به یقین کسی که صدیق امت باشد بهترین امت خواهد بود و نفی خیریت و بهتری از خود نمی نماید و علمای فریقین متفقند که حضرت امیرالمومنین علیه السلام بر سر منبر می گفت : انا الصدیق الاکبرحاضران گفتند : راست گفتی ، پس مومن الطاق گفت : ای ابی خدره سه ربع دین تو رفت. و آنکه گفتی با مردم در حین مرض و بیماری حضرت رسول صلی الله و علیه و اله نماز خواند این فضیلت صاحب تو انجام نشد بلکه به نقص او نزدیکتر است ، که اگر به امر حضرت رسول صلی الله و علیه و اله بود او را عزل نمی نمود از آن نماز که امر کرده بود و حال آنکه بی اذن حضرت رسول صلی الله و علیه و اله بود و چون پیغمبر واقف شد با وجود صعوبت بیماری بیرون آمد و او را دور کرد تا بعد از وفات آن حضرت طلب خلافت و امامت نکند و مردم بدانند که او نیز قابل این امر نیست و اگر به فرض محال امر نموده بودند که با مردم نماز بخواند این قضیه مانند فرستادنش به مکه برای ابلاغ سوره برائت و عزل آن به امر خدای تعالی بود و این دلیل واضح است که ابوبکر لعین منافق استحقاق خلافت نداشته است و قوم همه تصدیق نمودند بعد از آن گفت : دین تو تمام رفت. اما دلیل قرانمی فرماید : یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین (سوره توبه آیه 119) به درستی که علی علیه السلام موصوف است به این منقبت چنان که خداوند (آیه 177 بقره) می فرماید : و الصابرین فی الباسا و الضرا و حین الباس اولئک الذین صدقوا و اولئک هم المتقون و اجماع امت است که حضرت امیرالمومنین علیه السلام اولی است به این امر از غیر خود زیرا که هرگز فرار از معرکه جنگ ننموده و حال آنکه ابابکر و عمر و عثمان لعین و سایر منافقان لعنة الله علیه فرار نمودند و اکثر علمای شما اعتراف به فرار ایشان دارند و در کتب خود ذکر کرده اند و حضرت رسول صلی الله و علیه و اله فرمودند : انی تارک فیکم الثقلین ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی کتاب الله و عترتی مثل و امثال این فضایل و کمالات و شرافتمندی بسیار است.و اما دلیل عقل آنکه مردم باید اطاعت عالم کنند،و اجماع امت است که علی علیه السلام اعلم مردمان است و هیچ یک از علمای فریقین انکار این نتوانند نمود پس ابی خدره عالم سنی خجل شده از مجلس برخواست.