میثم عراقی
شهادت امام هادی علیه السلام
آروم آروم می بُردنش بین کوچه غریبونهدریا دریا میباره اشکای چشماش روی گونهلخته لخته جگرش به یاد زینب پر خونه
دوبار قلب مادرش پر غمه ای وای بی حرمتی بر زاده ی فاطمه ای وایمرد خدا و این همه تحقیر ای وایبزم شراب و آیه ی تطهیر ای وایبا گریه طی شد اون شبش ، با یاد عمه زینبش از مجلس شوم یزید ، جونش اومد روی لبشغریب آقام ، غریب آقام
تک و تنهاست دیگه لحظه های آخرش رسیده توی حجره سَم اثر کرده ، آقا رنگش پریدهنور چشمش بالای سرش نشسته ناامیده
در بین بستر دست و پا میزنه ای وایدور از وطن غریبه جون میکنه ای وایاز زهر جسم اطهرش لاغر شد ای وای چشم امام عسگری هم تر شد ای وایدر لحظه های آخرش زهرا اومد بالا سرش به سرزنان ، ناله کنان گرید به حال مضطرشغریب آقام ، غریب آقام