سید رضی ذاکر
شهادت امام هادی علیه السلام
بالا بلایی قامت قیامتشمشاد را کِی این قد و قامتبر شام زلفت خورشید تابانپنهان در آن شب روز قیامتچوگان شد آن زلف بر خال، یعنیبُردی ز خوبان گوی کرامتیا ابن الحسن کجایی، ای وای از این جدایی
زان غمزه گویم، با چشم و ابرو سِحری سراپا، چشمی تمامتآن دل که باشد در شام زلفت دیگر نخواهد صبح قیامتشیرین لبانی، شکّر دهانی آرام جانی، ای جان غلامتآیی چو بر من، روح و روانیبرخیزد از جا، شور قیامتیا ابن الحسن کجایی، ای وای از این جدایی