سید رضا تحویلدار
شهادت امام باقر علیه السلام
مینویسم غدیر از اولاز سراج المنیر از اولتو همان مستجار هستی و منمن همان مستجیر از اولدل به بیگانه ای نبستم منبر تو بودم اسیر از اولپدر خاک حضرت افلاکهمنشین فقیر از اولسفره ی تو ندید عمری جزنمک و نان و شیر از اولاز تو من را گناه دورم کرددست من را بگیر از اولگرچه روز غدیر امضا شدبودی آقا امیر از اولبا ولای توام تا آخرهمه پای توام تا آخر
می شود غرق آفتاب شدنسر به یک ثانیه شراب شدنصد و ده سال از شراب نجفمیشود خورد تا خراب شدنبس که بخشیدی از کرم چه کنمما به غیر از خجالت آب شدنما نداریم حاجتی غیر ازخاک نعلین بوتراب شدندر دعاهای ما بحق علی استشرط اصلی مستجاب شدنچون غدیر است هو علی صد و دهلعنت ما برای سیصد و ده
ای یدالله فوق ایدیهماسد الله فوق ایدیهمدر قنوت شبت خدا می گفتدست دلخواه فوق ایدیهمروی دست پیمبری یعنیولی الله فوق ایدیهمچشم بد دور از تو می ماندفاطمه وان یکاد می خواند
پر محیاست بام می خواهنداین خلایق امام می خواهندروی بال پیمبر باراندست ها التیام می خواهندقرن ها ميشود تمام بشراز ولایت پیام می خواهنداین جماعت کنار ایوانتیک جواب سلام می خواهندپس مزن گوشه ای مرا آقاکه سلاطین غلام می خواهندبیت ها در غدیر بی تابندهمه ختم الکلام می خواهندیا علی یا ابالحسن یا هووحده لا امیر الا هو