من سفیر با وفا و یار غمخوار حسینمناصر دین و پسر عمّ وفادار حسینمگردش چشم حسین ابن علی آواره ام کردخسته ی مژگان یار و مست دیدار حسینممن گرفتار حسینممست دیدار حسینم
دربه در می گردم اندر کوچه های بی وفایانبیقرار تاب زلف و چشم بیمار حسینمکشته ی مظلوم و جور کوفیان بی وفایممرد میدان بلا و بهترین یار حسینممن گرفتار حسینممست دیدار حسینم
گر که صد شمشیر در یک دم ببارد بر سر منسر چه باشد چون که سرباز وفادار حسینممسلمم ، سرباز جانباز رشید اهلبیتمیوسف افسونگر و زیبای بازار حسینممن که مجنون تر ز مجنونم کجایی لیلی مندیده پوشیدم ز هستی چون خریدار حسینممن گرفتار حسینممست دیدار حسینم
غمزه ی چشم اباالفضل علی دیوانه ام کردکشته ی تیغ دو ابروی علمدار حسینمچون عمویم حیدر صفدر ز کس پروا ندارممن که چون پروانه یاد شمع رخسار حسینمفخرم این باشد که از روز ازل سرمست یارمبنده ی عشق اباالفضل و سپهدار حسینممن گرفتار حسینممست دیدار حسینم