لب ما و قصه زلف تو، چه توهمی ، چه حکایتیتو و سر زدن به خیال ما ، چه ترحمی ، چه عنایتیبه نماز صبح و شبت سلام ، و به نور در نَسَبت سلامو به خال کنج لبت سلام ، که نشسته با چه ملاحتیبه جمال، وارث کوثری ، به خدا محمد دیگریبه روایتی خود حیدری ، چه شباهتی، چه اصالتیبلغالعلی به کمال تو ، کشفالدجی به جمال توبه تو و قشنگی خال تو ، صلوات هر دم و ساعتیتو که آینه تو که آیتی ، تو که آبروی عبادتیتو که با دل همه راحتی ، تو قیام کن که قیامتییا بن الحسن یا بن الحسن یا بن الحسن یا بن الحسنیا بن الحسن یا بن الحسن یا بن الحسن یا بن الحسن