چو یار در برم آمد دگر کجا بروم اگر شود ز بر یار دلربا بروماگر چه از غم هجرش ز پا درآمده ام به شوق زلف خم اندرخم دو تا بروموفای من مهدی صفای من مهدی
خیال خال رخ آن صنم قرارم بُردشبی به دیدن آن یار مهلقا بروم به شوق کوی تو از شهر عافیت رفتمبه عشق روی تو در آتش بلا بروم ز بزم مردم بیگانه خسته شد دل منبر آن سرم که به دیدار آشنا بروم اجل کجاست که دنیا مرا به بند کشیدز کنج خانه ی این یار بی وفا برممن از دیار ازل تا ابد سفر کردمکه از کجا به هوای تو تا کجا برم وفای من مهدی صفای من مهدی