در هوای زلف یار روزگار من رفتهدل چه میکشد تا یار از دیار من رفتههستی من سرمست رفته رفته رفت از دست بر سرم چه می آید تا نگار من رفتهای نگار من مهدی انتظار من مهدیای نگار من مهدی انتظار من مهدی
سرو و لاله کی خواهم کی نوای نِی خواهم یار لاله رخسارم لاله زار من رفتهصبح و شام گریانم خون چکد ز مژگانمتا که آن کمان ابرو از کنار من رفتهلاله در کنار من روید از دل خونین بس که هر سحر خون از چشم زار من رفتهای نگار من مهدی انتظار من مهدیای نگار من مهدی انتظار من مهدی
روزگار من تار است گل به دیده ام خار استتا ز پیش چشم من گلعذار من رفتهدر خزان هجرانم از غم تو نالانم شاخۀ تنم خشکید برگ و بال من رفتهبی گل رخ دلدار میل گلسِتانم نیستشوق شهر کی دارم شهریار من رفتهای نگار من مهدی انتظار من مهدیای نگار من مهدی انتظار من مهدی