دو تا چشمون شهلات دیوونم کرده عباس قد و بالای رعنات دیوونم کرده عباسارباب من عباس ارباب من عباسارباب من عباس ارباب من عباس
منم صید کمند دو گیسوی سیاهتدو عالم را ببازم به ناز یک نگاهتارباب من عباس ارباب من عباسارباب من عباس ارباب من عباس
نمیدونم دو چشمت چه در پیمونه کردهدو ابروی کمونت منو دیوونه کردهارباب من عباس ارباب من عباسارباب من عباس ارباب من عباس
منم مجنون نبودم عشق تو مجنونم کردز شهر عقل و عاقلا یکباره بیرونم کردلب خشک تو ای گل زده آتش به جونم منو از پا در آورد بت ابرو کمونمارباب من عباس ارباب من عباسارباب من عباس ارباب من عباس
به ابروی کجت قسم که عشقت قاتلم شد سر کوی تو نازنین خرابی حاصم شدچه بی رحمی به فرقت عمود آهنین زدبسوزد دست آن کس که دستت از کمین زدارباب من عباس ارباب من عباسارباب من عباس ارباب من عباس