تا دری سوخت مادری سوخت خیمه ای سوخت دختری سوختگاهی کوچه گاهی خیمه چادری سوخت معجری سوختدست مادر یک قباله بی قباله یک سه ساله رخ هر دو شده نیلی ضرب سیلی شد حوالهکوچه در کرب بلا شده تکرار مادری دست به دیوار ، سینه مسماریکی زنی در وسط کوچه میان همه اغیاردختری و سر بازار اذیت آزار کف پا آبله و خار حسین وای وای وای وای وایحسین وای وای وای وای وای
مادری و گوشواره دختری و گوشِ پاره خانه و دود خیمه و دود شعله دارد این شرارهمیزند زجر بی بهانه دست ثانی تازیانه دست سنگین میکشد هی موی او را را وحشیانهکربلا و دختری و ارث ز مادر ارغوانی رخ دختر ورم سریک محلۀ یهود و بغض حیدر عوض ضربۀ حیدر روز خیبر زیر پا گوشۀ معجرحسین وای وای وای وای وایحسین وای وای وای وای وای
خیمه هایی شده غارت بین کوچه شد جسارت ریسمان و دست حیدر زینبش هم در اسارتکوچه گودال تن پامال با لگد ها رفتن از حال رفت به غارت گاهواره گوشواره زر و خلخالپای برهنه و پر خار بیابان سیلی و صورت طفلان و یتیماندختری گفت کجایی ای عمو جان شده نالان زار و گریان بدنی رفت زیر سم اسبان حسین وای وای وای وای وایحسین وای وای وای وای وای