ساقی زیبای مستان یا امیرالمؤمنیندلبر ساغر به دستان یا امیرالمؤمنینساغر چشم سیاهت مستی ما را بس استگوشۀ ناز نگاهت هستی ما را بس استساقی و ساغر علی مونس و دلبر علیساقی و ساغر علی مونس و دلبر علی
دیده بستم از دو عالم تا رخت را بنگرمدل کجا آرام یابد تا نیایی در برمهر که ایمان بر دو ابروی تو دارد مؤمن استدل که بر زلف سیاهت سجده آرد مؤمن استتاب گیسوی سیاهت عروة الوثقای منای فدای تار مویت دین من دنیای منساقی و ساغر علی مونس و دلبر علیساقی و ساغر علی مونس و دلبر علی
دل که از روز ازل پیمانه از دست تو زدخیمه در میخانۀ چشمان سرمست تو زدهر دو عالم از تو زاهد صحبت حیدر زمنحور و جنت از تو زاهد ساقی و ساغر زمنهشت جنت را ز صورت افکنم روی زمینپیش ناز چشم مستت یا امیرالمؤمنینساقی و ساغر علی مونس و دلبر علیساقی و ساغر علی مونس و دلبر علی
خوش به حال آنکه دل بر تاب گیسوی دادتا که از عشق رخت جان در سر کوی تو دادیا امیرالمؤمنین یا قل هو الله احدمن سگ سرمست درگاه تو هستم تا ابدساقی و ساغر علی مونس و دلبر علیساقی و ساغر علی مونس و دلبر علی