مهدی بیا که بی تو عالَم صفا ندارد بازآ که بی تو خورشید نور و ضیا نداردمهدی بیا که بی تو افسرده گشته دلها در گلشنی که گل نیست بلبل نوا نداردمهدی بیا که بی تو روزی سیاه داریم درد فراق رویت جز تو دوا نداردیا ابن الحسن ، یا ابن الحسن
مهدی بیا که طِی شد ایّام ما به حسرت صبر از فراق تا کِی ، پیمانه جا نداردیا ابن الحسن ، یا ابن الحسن
مهدی بیا که بی تو زهرا به غم نشسته آن پهلوی شکسته جز تو شفا نداردمهدی بیا و بنگر زهرا در آن میانه بر لب بجز نوای مهدی بیا نداردرفته ز کف قرارش بشکسته گوشوارش طاقت دل تو شرح این ماجرا نداردیا ابن الحسن ، یا ابن الحسن
مهدی بیا و بنگر این جمع بینوا را جز دامن تو حاجت دستان ما نداردیا ابن الحسن ، یا ابن الحسن