میروم از اینجا به آنجا که دلبر خانه داردپَر کِشم از این دشت به آن دشت که یار آشیانه داردمیزنم من این در من آن در که تا وا شود به رویممیروم از این سو به آن سو که تا رو کند به سویمعشق من اباالفضل ، ماه من اباالفضلعشق من اباالفضل ، ماه من اباالفضل
میروم از این کوه به آن کوه به دنبال گلعذارمبگذرم از این رنگ از آن بو که تا بو برم ز یارمبگذرم از این قد از آن قد ، قدِ جانانه رو عشق استبگذرم از این لب از آن لب ، لب پیمانه رو عشق استعشق من اباالفضل ، ماه من اباالفضلعشق من اباالفضل ، ماه من اباالفضل
گر خراب و مستم چه هستم خدا کاسه داده دستم آمدم به باغت سراغت که دیوانۀ تو هستمدیوونه شنیدی ندیدی دل دیوونه رو عشق استمیخونه شنیدی ندیدی لب پیمونه رو عشق استمن بغیر یارم نگارم خدایا دگر چه دارمکی شود بیاید کنارم که بی صبر و بی قرارمعشق من اباالفضل ، ماه من اباالفضلعشق من اباالفضل ، ماه من اباالفضل
خانۀ تو میخانۀ تو بُود آرزوی جانمبشکنم قفس را هوس را که من مرغ لا مکانمآتش درون را برون را بُکش گر که مرد راهیگیسوی سیاهی نگاهی نیندازدت به چاهیآرزوی بَر را کمر را رها کن اگر که مردیره به کوی عشقت نمودم به شرطی که برنگردیعشق من اباالفضل ، ماه من اباالفضلعشق من اباالفضل ، ماه من اباالفضل
سرگذشت یوسف زلیخا چه شیرین حکایتی بودآتش هوس بود نه کس بود بغیر از حضور معبوددل اگر قمر خواست قمر خواست قمر روی ماه عباسجان اگه خبر خواست خبر خواست خبر تار موی عباسعشق من اباالفضل ، ماه من اباالفضلعشق من اباالفضل ، ماه من اباالفضل
ای فرشته صورت رخ ماه بُود یا بهشت طلعتاین خدای قامت قیامت بُود یا که سرو قامتبگذرم از آغوش بَر و دوش روم در بر اباالفضل بگذرم ز لب لب زنم بر لب ساغر اباالفضلعشق من اباالفضل ، ماه من اباالفضلعشق من اباالفضل ، ماه من اباالفضل