من اسیر زلف یارم زلف یارم زلف یار یار من برده قرارم بی قرارم بی قرارمست بیرون از مَدارم مست بیرون از مداریا حبیبی کاسه ای از هر دو دستت یا حسینتا که جانبازم به ناز چشم مستت یا حسینیک نگاهی کن که گردم مست مستت یا حسینای دو عالم جلوه ای از ناز شستت یا حسینمست مستم ساقیا امشب به فریادم برسبی می و ساغر نخواهم در دو عالم یک نفسجز دو چشمانت نباشد هیچ کس فریاد رسروی زیبایت نبیند دیدۀ هر بوالهوسیا حسین از عشق تو دیوانۀ دیوانه امگرد شمع روی تو پروانه ام پروانه امتا تو مهمان دلم گردیده ای ویرانه امهر کجا ساقی تو باشی ساکن میخانه امعاقبت از عشق رویت سر به صحرا می نهم پای دل را بر سر دنیا و عقبا می نهمنیست ما را جز دلی مشتاق دیدار حسینسفرۀ دل را به پیش چشم مولا می نهمیا حسین