گر چه دیدار برادر نرسیدی بانو بدنی زیر سُم اسب ندیدی بانوخبر چند برادر تو شنیدی ، امّا سر نِی ، آیه قرآن نشنیدی بانوداغ مرگ همه اصحاب کشیدی آری درد کَعب نِی و سیلی نچشیدی بانوشعله هجر برادر جگرت را سوزاندرأس او بر سر بازار ندیدی بانواحترامت همه جا حفظ شد ای بِنت رسولچو نسیمی سوی قم پاک وزیدی بانومثل مولای غریبت که به غربت جان داد به غریبانه ترین وجه ، شهیدی بانوقطعه ای از حرم حضرت زهرا ، حَرمتحرمش را تو به تصویر کشیدی بانومعصومه جان ، معصومه جان