نه خون محسن زهرا نثار مولا شدشروع کشتن آل علی از اینجا شدبه خون شیعه پاکِ خدا پرست علیکه بسته شد به طناب سقیفه دستِ علیغلاف تیغ سقیفه به دست قنفذ بودشکست بازوی زهرا خزان گشت و کبودچرا نباشد از این غّصه قلب من مجروح که شد تیر سقیفه تن حَسن مجروحقسم به جان محمد ، قسم به ذات خدا سر حسین به تیغ سقیفه گشته جداسقیفه بر کف از آغاز تازیانه گرفتسقیفه حنجر شش ماهه را نشانه گرفتسقیفه باعث بیداد خار با یاس استسقیفه تیر جفایش به چشم عباس استمحسن غریب یا مظلوم
اهل جهیم شعله به باغ جنان زدندبا این شرر شراره به هفت آسمان زدندبا ضرب تازیانه و ضرب غلاف تیغبر جسم پاک فاطمه تا پای جان زدندبا کینه ی غدیر به ناموس کبریا تا داشتند اهل سقیفه توان زدندبر صورتی که مُصحف پروردگار بودسیلی به پیش چشم امام زمان زدنداین غم کجا برم که سر منبر رسول بنشسته و به فاطمه زخم زبان زدنداز بین خانه بردن مولا بهانه بود وارد نگشته فاطمه را بی امان زدنداذن دخول اگر نگرفتند در ورود دیگر چرا لگد به در آستان زدندواویلا یا زهرا