گر رفتم از پیش تو من زار و پریشان آمدم بر درگهت ای دلستان با چشم گریان آمدمیابن الحسن یابن الحسن ، یابن الحسن یابن الحسنیابن الحسن یابن الحسن ، یابن الحسن یابن الحسن
گر پا کشیدم از درت بگذر ز جرم نوکرت ره ده که آیم بر درت با آه و افغان آمدمبس رخ بگردانم ز آب لب تشنه دنبال سرابرفتم شدم خانه خراب آخر پشیمان آمدمیابن الحسن یابن الحسن ، یابن الحسن یابن الحسنیابن الحسن یابن الحسن ، یابن الحسن یابن الحسن
چون تو را دارم چه غم دارم که غمخوارم تویی در دو عالم من چه کم دارم که دلدارم توییآنقدر در میزنم تا در به رویم وا شودطلعت آن یار غایب از نظر پیدا شودگر بخواهی یا نخواهی من گرفتار توامصید گیسو و شکار خال دلجوی توامجان من کی قابل وصف رُخت ای دلرباستهر چه داری پر بها و هر چه دارم بی بهاستمن ندانستم دوری از تو ما را میکُشدعاقبت مارا فراق یار زیبا میکشدیادم آید در ازل چشم سیاهی دیده ام دانۀ خال سیاه و روی ماهی دیده امآنقدر در میزنم این خانه را تا ببینم روی صاحب خانه رایابن الحسن یابن الحسن ، یابن الحسن یابن الحسنیابن الحسن یابن الحسن ، یابن الحسن یابن الحسن