دین و دل بردی از من یااباالفضل العباسهمه حاصل بردی از من یااباالفضل العباسجان و دل ریزم به پایت تا که رُخسارت ببینم کِی شود یک گل ز ناز باغ دیدارت بچینمیااباالفضل یااباالفضل یااباالفضل یااباالفضلیااباالفضل یااباالفضل یااباالفضل یااباالفضل
رفتم و رفتم تا رسیدم تا در باغ نگاهش یک نظر دیدم کمان ابرو و ناز نگاهشچه اباالفضلی چه عبّاسی چه سرو قدّ و بالاییچه رخ ماهی چه گیسویی عجب بالا بلاییندهی دل گر به زلفش خاک عالم بر سر توتا ابد خالی بود از خَمرِ عشقش ساغر تویااباالفضل یااباالفضل یااباالفضل یااباالفضلیااباالفضل یااباالفضل یااباالفضل یااباالفضل
مادر هستی نیارد گلعذاری مثل عبّاسنبود در نقشۀ عالم نگاری مثل عبّاسبه بهشتم کی نظر باشد قسم بر تار مویشتا نبینم قامت سرو و بهشت ماه رویشرفتم از مسجد به میخانه که تا ساغر بگیرم ساغری پُر مِی ز چشم مست آن دلبر بگیرمکی شود در گوشۀ میخانه رُخسارش ببینم مست گردم از نگاهش ناز رفتارش ببینمیااباالفضل یااباالفضل یااباالفضل یااباالفضلیااباالفضل یااباالفضل یااباالفضل یااباالفضل
همه انفاسم نذر یک نگاه دلربایش همه اوقاتم وقف تاب گیسوی دوتایشاصل دین و فرع دین باشد تماشای اباالفضل الفِ اللهُ اَکبَر قد و بالای اباالفضلیااباالفضل یااباالفضل یااباالفضل یااباالفضلیااباالفضل یااباالفضل یااباالفضل یااباالفضل