خواهم امشب از سبوی عشق سرمستت کنمدر کمند ساقی میخانه پابستت کنمزلف تو در توی ساقی حلقۀ دام بلاستمرغ جانم صبح و شب در دام زلفش مبتلاستزلف ساقی عروة الوثقای جان عاشقانساقی میخانه باشد دلنواز میکشانچشم ساقی صبح و شب بر می کشان دارد نظردین ندارد هر که از میخانه باشد بی خبرگر وضو با مِی نَسازی بی نمازی بی نمازذات ساقی از نماز بی محبّت بی نیازاز سَقاهُم رَبُّهُم گر باده در جامت کنمعقل و هوشت در ربایم مست و بدنامت کنمهشت جنّت بی نگاه مست ساقی دوزخ است چشم ساقی جنّت عشق است باقی دوزخ استفاطمه یا زهرا فاطمه یا زهرافاطمه یا زهرا فاطمه یا زهرا
مِی مُدام از نرگس سر مست شهلا میزنمبوسه بر ماه رخ عباس رعنا میزنمدر دو ابرو کجش باشد نمایان راه راستقامتش بنگر بگو این قد و بالا یا بلاستاز شراب ساقی میخانه مستی میکنمبندۀ الله ام و زهرا پرستی میکنمذکر خاص جمله اَلسّابِقون السابقونما همه از فاطمه انّا الیه راجعونتا قیامت دم به دم با فاطمه بیعت کنیمصبح و شب در هر نفس بر قاتلش لعنت کنیمفاطمه یا زهرا فاطمه یا زهرافاطمه یا زهرا فاطمه یا زهرا