من اباالفضلم که هستی مثل و مانندم نداردیوسف زیبای مصری تاب لبخندم نداردماه گردون صبح و شب گردد به عشق روی ماهمشب اسیرِ طلعتِ ماهِ من و زلفِ سیاهمچشم و ابرویم شنیدی تاب گیسویم ندیدی رونق کویم شنیدی قدّ دلجویم ندیدیآبروی آبرومندان بود از آبرویمآبروی هشت جنّت میبرد یک تار مویماولیا دل بسته بر من من گرفتار حسینمجمله سرمست من و من مست و بیمار حسینمآدم و خاتم گرفتار رخ جانانۀ مننوح و ابراهیم و موسی سرخوش از پیمانۀ منمن علمدار حسینم مست دیدار حسینممن علمدار حسینم مست دیدار حسینم
هر که شد دیوانۀ من ره برد در خانۀ مندل بَرَد از اَبروی من نرگس مستانۀ منکی به بیداری جمال بی نقابم را ببینیشب همه شب گریه کن شاید که خوابم را ببینیهر که دل بندد به زلفم میشود هم خانۀ منتا ابد مستی کند از ساغر مستانۀ منتا نگردی فانی از خود کی ببینی روی ماهمچشم بربند از همه تا بنگری چشم سیاهممن اباالفضلم که در محشر شناسی قدر و جاهممن غفور شیعیانِ پرگناهِ رو سیاهممن علمدار حسینم مست دیدار حسینممن علمدار حسینم مست دیدار حسینم