نمونده یاری جز غم و زاری درده به و الله بی کس و کاریکاسه ی خونِ چشمای مسلم امشب فُرادا ست عزای مسلمتو مسجد یکی نیست که یارم بمونه تو این روز سختی کنارم بمونهشده از شهر کوفه ناله سهمم دیگه حال روز علی رو میفهممهرجا میری ولی ، نیا به کوفه تو رو به زهرا و علی ، نیا به کوفهببین چقدر شدم عذاب ، نیا به کوفهبه خاطر دل رباب ، نیا به کوفهمولا که هستی ، آقا که هستی بمون همون جا ،هرجا که هستیخراب حالم ، بلنده نالم فکر خودم نه ، فکر سه سالماینا اعتقادی به مهمون ندارن خدا میدونه که مسلمون ندارنآخه داری آقا چه کاری به کوفه یه وقت نیاری گل ها رو به کوفهکینه ی زهرا و علی تو ریششونه غریب کُشی که عادت همیششونهباغ های این شهر جای نخل سرنیزه داره کشتن تو آرزوی هرنیزه دارهمیثم تمّار ، داری سرِ دار جز من نداری اینجا وفادارببین قِتال رو ، اول سال رونیار اقلاً اهل و عیال روتو کوفه برای تو برنامه دارن تو بازار آهنگرا گرم کارنمی بینی سر من ی عالم جسارت تن اهل خیمه لباس اسارتمیدونی که ابن زیاد حرمله دارهیکی نه تا دلت بخواد حرمله دارهرقیه سالم بره از کوفه بعیده جوابش رو کسی به جز سیلی نمیده