یا فاطمه ای شکسته دل ای شکسته پر از برم کجا رفتی ای مونس و یار با وفا سایۀ خدا از سرم کجا رفتیمن بی تو تنها نشسته در کنج خانه ای یار مهربان من بر شام تارم کجا دگر مه بتابد ای ماه آسمان منبی تو خسته ام زهرا دل شکسته ام زهرا ، بی تو خسته ام زهرا دل شکسته ام زهرا
آن بی نَسَب یادگار پیغمبر مرا پیش چشم من سوزاندز آتش سراپای فاطمه یاور مرا پیش چشم من سوزاندای دل بسوز امشب از غم سوز فاطمه ناله کن از این ماتم آتش بگیر از غمِ شب و روز فاطمه ناله کن از این ماتمبی تو خسته ام زهرا دل شکسته ام زهرا ، بی تو خسته ام زهرا دل شکسته ام زهرا
بانوی پهلو شکسته امشب نماز خود را نشسته میخواند احوال آن زار و خسته را دل شکسته را دل شکسته میداندآن بی نَسَب یادگار پیغمبر مرا پیش چشم من سوزاندز آتش سراپای فاطمه یاور مرا پیش چشم من سوزاندبی تو خسته ام زهرا دل شکسته ام زهرا ، بی تو خسته ام زهرا دل شکسته ام زهرا
امشب حسین و حسن میان دو دجله از اشک دیده خوابیدند خواب از کجا از صدای افغان فاطمه عاشقانه نالیدندپروانه ای در میان آتش فتاده با آه و ناله میسوزد در شعله ها باغ لاله آتش گرفته و برگ لاله میسوزدآتش بگیرد دلی که آتش ز کینه بر آشیان حیدر زد سوزد ز خشم خدا که آتش به جان و بر خانمان حیدر زدبی تو خسته ام زهرا دل شکسته ام زهرا ، بی تو خسته ام زهرا دل شکسته ام زهرا